۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

سرزمین ترکمن های تِکه و رودخانه های تجن و مرغاب (قسمت هفتم)


حال رود مرغاب را رها کرده به توصیف هریرود یا رودخانه تجن می پردازم.

رود تجن، مسیری طولانی تر از مرغاب را می پیماید، و از نقاط دور دست در افغانستان سرچشمه می گیرد. در واقع، من اعتقاد دارم برخی از سرچشمه های آن در دامنه های غربی کوه بابا، در نزدیکی کابل واقع شده اند، هرچند این گفته را با قاطعیت نمی توانم تایید کنم.

این رودخانه، از نزدیکی شهر هرات گذر کرده آن را سیراب می کند. این رودخانه، پس از گذر از قلعه افغانی غوریان، به سمت شمال تغییر مسیر داده، و از تومان آقا تا سرخس مرز میان ایران و افغانستان را شکل می دهد.

در حقیقت، در مورد وضعیت رودخانه در حد فاصل میان تومان آقا و پل خاتون اطلاعات بسیار کمی در دست است، زیرا این سرزمین جولان گاه گروه های ترکمن است و به ندرت کس دیگری از آن بازدید نموده. تنها چند مایل پس از سرخس، دو سوی رودخانه تجن در دست ترکمن هاست.

جویباران زیادی از رشته کوه های اطراف درگز و کلات نادری به سوی رودخانه تجن روان هستند، اما هیچ کدام شان به آن نمی رسند. به نظر ام، در زمان های گذشته آن ها به تجن می ریخته اند، اما امروزه آن ها را برای آبیاری تغییر مسیر داده اند که باعث شده، سرانجام قبل از رسیدن به تجن در بیابان فرو روند.

به گفته یکی از دوستان ام که در نزدیکی میانه[Mehna]  از آن عبور کرده است، رودخانه تجن به طور عادی، در تمام نقاط تا پیش از رسیدن به سرخس، قابل گذر توسط چهارپایان است. تنها در فصل بهار که برف در کوه ها آب می شود، تنها برای مدت کوتاهی غیر قابل گذر می گردد.




منظره ای از رودخانه تجن


او می گوید، وقتی در ماه فوریه گذشته، از آن رودخانه عبور می کرده، آب تا زیر شکم اسب اش می رسیده. بستر رودخانه حدود 12 تا 15 پا زیر سطح زمین های اطراف پایین رفته است.

مقادیر قابل ملاحظه ای چوب های آب آورده، در دو طرف رودخانه دیده می شود، و در تمام زوایای آن، درختان به صورت خود رو رشد می کرده اند. او که در زمستان از آن جا بازدید کرده بود، هیچ نوع علفی در آن ندیده ، اما به طور قطع در فصل های بهار و تابستان به وفور، دیده خواهد شد.

کشف رود که از نزدیکی مشهد عبور می کند، به رود تجن سرازیر می گردد، و یکی از مهم ترین منابع آب آن است.

سرزمین های حاشیه رود تجن، هرگز مانند سرزمین های مرو در تاریخ نقش بازی نکرده اند. تنها شهر مجاور آن، که از چنان اهمیت تاریخی برخوردار است، سایرینکس شهر دوران باستان بود.

در دوران معاصر هم، سرخس، شهری که در ساحل شرقی رودخانه، تقریبا در نقطه مقابل قلعه ایرانی با همین نام، اما در ساحل غربی رود، واقع شده است،از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است.

این شهر، در سال 1830 توسط عباس میرزا، ولیعهد ایران، نابود شده، و بسیاری از مردم آن به قتل رسیدند؛ باقی مردم شهر، به اسارت در آمده، و توسط ولیعهد در داخل خاک ایران سکنی داده شدند.

اما از آنجا که آنها با اعلام جنگ های مکرر شان، خود را با سرزمین مرو تِکه درگیر کرده بودند، همگی توسط آن ها از آن محل رانده شدند، اینکه آیا این با خواست خود مردم اتفاق افتاده یا خیر را نتوانستم معلوم کنم.

اکنون کل قبیله سالور بیش از 5000 چادر نمی شوند. رود تجن هم مانند مرغاب در آخر در ماسه های صحرای قره قوم گم می شود.

سابق بر این، بخش عظیمی از سرزمین میان رودخانه های مرغاب و تجن، که امروزه بیابانی است، به واسطه آب راهه های رود تجن، کشت می شد، و آن آب راهه ها، حتی تا کوچه قوم در وسط بیابان نیز می رسیدند، که سفر از میان آن را بسی ساده تر از آن چه هم اکنون است، می نمود.

اکنون قصد دارم، تخمینی تقریبی از قدرت نظامی قبایل ترکمن ارائه دهم. همه می دانیم، که ترکمن ها غالبا در جنگ به استادی رسیده اند، و هر قبیله اطلاع کاملا دقیقی از توان جنگی خود دارد، که می توان آن را یک مرد جنگی به ازای هر چادر در نظر گرفت.

آخال تِکه در دامنه کوه، که اکنون متعلق به روسیه است.. 25،000 چادر
مرو تِک در مرغاب و تعدادی هم در رود تجن.. 40،000 چادر
سالور (5،000 چادر) که البته جزء ای از آمار مرو تِکه است.
ساروق در یولوتان و پنچ ده در کنار رود مرغاب .. 11،000 چادر

در مجموع 76،000 چادر

می توان تعداد سکنه هر چادر را پنج نفر در نظر گرفت، که با این حساب جمعیت دامنه کوه و سرزمین مرو، چیزی در حدود 380،000 نفر می شود، و به نظر من تخمینی اغراق آمیز نمی آید.

در کنار آمار فوق، ترکمن های ارساری، در ساحل دست چپی آمو دریا را نیز باید قرار داد، که شاید بتوان 75،000 چادر، یا 375،000 نفر به حساب شان آورد.

این ها آن دسته از قبایل ترکمنی هستند که من شخصا در مورد آن ها اطلاعات کسب نموده ام. به هر حال در این جا، نام دیگر قبایل اصلی را نیز ذکر خواهم نمود:

یموت، در نزدیکی دریای خزر و رودخانه اترک.
چاودار، نزدیکی دریای خزر و خیوه.
قره، در صحرا و در آن سوی مرغاب.
آل ایلی نزدیک اندخوی، در افغانستان، و همچنین در ابیورد و خاقه در ایران

من هیچ تخمین درخوری، در مورد این قبایل نمی توانم ارائه نمایم؛ زیرا به جز چند نفر از قبیله آل ایلی، که خیلی از آن ها نزدیک ابیورد و خاقه، درون مرز ایران، سکنی گزیده اند، با کس دیگری از آنها ارتباطی بر قرار نکردم؛ این قبایل به جز یموت ها، هیچ کدام از قدرتی برخوردار نیستند.


تصویر یک ترکمن تکه



حال به شرح سرزمین محل سکونت قبیله آخال تکه می پردازم: که آن را دامنه کوه می نامند.

این منطقه هم امروزه بخشی از استان ماوراء خزر روسیه است. این محل بیشتر مانند نواری خالی است، که با رشته کوه هایی که مرز شمالی خراسان را شکل می دهند احاطه شده.

با اینکه این سرزمین از نظر گیاهی غنی نیست، اما به هیچ روی بیابانی هم نمی توان خواند اش؛ جویبار های زیادی که از کوه ها پایین می آیند از میان آن جاری شده، دشت را قابل کشت می سازند. این منطقه از قزل آروات تا گاوارز گسترده شده است. جویبار های کوچک این منطقه کمی بعد در بیابان گم شده، در ورای آن هیچ کشت و زرعی انجام نمی شود.

مرکز تازه تاسیس استان ماوراء خزر روسیه در شهر بامی، در سرزمین آخال تِکه، در نظر گرفته شده است، و خط راه آهنی که در حال ساخت است، از میخائلوفسک در سواحل دریای خزر تا بامی ادامه می یابد.

بهترین دلیل برای اثبات غیر بیابانی بودن این سرزمین، آن است که جمعیتی حدود 25،000 چادر یا خانواده، یا به بیانی دیگر، 125،000 نفر را در خود جا داده، مردم آن می توانند تعداد زیادی اسب از نژاد بسیار عالی نگه دارند؛ همچنین در این گستره، گوسفند نیز در ابعاد بزرگ پرورش داده می شود.

صید ماهی استروژن و دیگر ماهی های خاویاری در سواحل دریای خزر این استان تازه تاسیس، بسیار ارزشمند است.

در این منطقه نفت نیز یافت شده، و زمانی که حفاری های لازم انجام شود، بدون شک مانند آن سوی دریای خزر در باکو، در اینجا نیز در ابعاد بزرگ تولید خواهد شد. جزیره چلکن، در نزدیکی میخائیلوفسک، نه تنها تولید کننده نفت است، بلکه واکس معدنی، که از اهمیت و ارزش بسیاری برخوردار است، نیز در مقادیر بسیار، تولید می کند.

به طور کلی می توان گفت، ترکمن های تکه از هنر هم چیز هایی می دانند. آنان فرش هایی می بافند که به هیچ روی بهتر یا حتی مشابه آن را در ایران نمی توان یافت، و مشابه فرش های ایران باستان اند که ساخت شان هزینه بسیار برده، و امروزه در ایران نمی توانند آن را ببافند.

ترکمن ها، آسیاب های باروت سازی دارند که با نیروی آب کار کرده، و باروت اسلحه بسیار خوبی تولید می کنند؛ و آنها استداد زیادی در تولید پول ایرانی تقلبی دارند، که بازار های محمد آباد را با آن پر کرده اند.

نمد و آن لباس های خشنی که با پشم گوسفند درست می کنند، بسیار مرغوب تر از نوع ایرانی آن است؛ و البته چیز هایی درست می کنند که بسیار شبیه پارچه های دوخته شده با پشم آلپاکا، ولی کمی ضخیم تر از آن است، و گران تمام می شود.

رنگ نیلین، که فرش های ایرانی را از بین می برد، هنوز به دست ترکمن ها نرسیده، و چون موادی که استفاده می کنند مرغوب است، فرش های ترکمن تقریبا برای ابد عمر می کنند.

درواقع هر آنچه ترکمن ها می سازند، به جز پول، واقعاً خوب است.

اقامت من در درگز پر از حادثه بود؛ در پنج نوبت بانگ هشدار حمله ترکمن ها، از فراز مسجد به هوا خواست، که می گفت «ترکمن! ترکمن! سوار شوید و راه بیافتید!». این اعلام، مربوط به سواره نظام حاکم بود که سوار بر اسب های شان شوند و هر چه سریع تر به تعقیب دسته های راهزنانی بروند که یا افراد را برای بردگی دزیده اند یا احشام را.

هیچ کس در انگلستان، درکی از درد و رنج هولناک حاکم بر این بازار های برده فروشی که ترکمن ها برپا می کنند، ندارد.

به اعتقاد من، شمار بردگان، تنها در بخارا، خیوه، و سرزمین ترکمن ها، از چند سال پیش تا کنون، بالغ بر 100،000 نفر می شوند.

البته بسیار دشوار است، در مورد چنین موضوعی، آمار دقیق جمع آوری نمود، اما گفته می شود، تنها در خیوه 40،000 برده،  توسط روس ها آزاد شده اند، که معلوم نیست بر چه حقیقتی استوار باشد.

از زمانی که روس ها بازار های برده فروشی خیوه و بخارا را تعطیل کرده اند، ارزش برده تا حد قابل ملاحظه ای سقوط کرده است. بردگان ایرانی بخارا هنوز آزاد نشده اند، اما فروش آزاد اسرا ممنوع شده است، و هرچند تعدادی برده، به خصوص زنان، را می توان مخفیانه در بخارا معامله نمود، اما روسیه ضربه مهلکی بر تجارت برده که توسط ترکمن ها رواج داشت، وارد آورده است.

رفتار شرافتمندانه ای که آن قدرت [روسیه] با آزاد سازی تعداد بیشماری از بردگان خیوه نشان داد، بر محبوبیت و نفوذ آن در این بخش از ایران، بسیار افزوده است. تقریبا در هر ده، بردگان آزاد شده ای را دیدم که از لطف و محبت روس ها، در آزاد سازی شان سخن می گفتند.

عده کثیری از بردگان آزاد شده، در راه بازگشت از خیوه، توسط ترکمن ها به قتل رسیدند.


بازگشت بردگان


سابق بر این، نزدیکی میان دشت، واقع در جاده میان تهران و مشهد، محل اصلی برده - گیری بود. از اطراف این منطقه، بسیاری به بردگی برده شده، حتی اشخاصی از خانواده های سطح بالا [نیز در آن میان بودند].

یک شاهزاده خانم هندی هم که اسیر شده بود، به عقیده من در اثر بدرفتاری هایی که با او شده بود، جان خود را از دست داد.

رنج و درد بردگان بیچاره ای که به اسارت گرفته می شوند بسیار وحشتناک است.

آن ها را که معمولا در هنگام اسیر شدن زخمی شده اند، بر پشت اسب ربایندگان شان، شلاق می زنند، و شب و روز به آن ها اجازه استراحت نمی دهند، تا به چادر ترکمن ها برسند.

سپس آنها را به سختی به زنجیر می کشند، به دور گردن شان حلقه انداخته و همینطور به دور هر دو پای شان.

این حقله ها با زنجیری که پا ها را محکم می بندند، به یکدیگر متصل می شوند و زنجیر دراز دیگری هم حلقه دور گردن را به یکی از میخ های چادر محکم می کند. من زندانیانی را در محمد آباد دیدم که به شیوه ترکمن ها بسته شده بودند.

بردگان زن ارجح هستند. احساسات زن جوانی از یک خانواده خوب را در نظر بگیرید، که از دوستان و خویشاوندان خود جدا شده (احتمالا پس از آن که شاهد کشته شدن شوهر اش، در حال دفاع از او، بوده)، و با بی رحمی ربوده شده است.

او که تا بدین روز هرگز صورت خود را به کسی نشان نداده بود، حال لخت اش کرده و برای فروش عرضه اش می کنند. خیلی خوشبخت باید باشد، اگر روی زیبائی نداشته باشد، زیرا در این صورت ممکن است دوستان اش بتوانند فدیه او را داده آزاد اش کنند.

اگر زیبا روی باشد، احتمالا صاحب اش به هیچ قیمتی کنار نخواهد آمد. من سعی نمی کنم، در ذهن تان تصویری از ماجرا بسازم، بلکه صحنه هایی را که تقریبا روزانه، [در آن جا] اتفاق می افتند، برای تان ترسیم می کنم.

حضور روس ها در طول رود اترک، جاده تهران به مشهد را امن ساخته، اما شکار بردگان، کماکان در درگز و مناطق شرق خراسان ادامه دارد. با آن که تعطیلی تجارت برده در خیوه و بخارا قیمت بردگان را پایین آورده، اما آنها هنوز برای کار در سرزمین ترکمن و باج گیری از دوستان شان ارزشمند اند.

ترکمن ها تقریبا همیشه کسانی را که نتوانند با خود ببرند می کشند. اگر مجبور به تعقیب شوند، دست ها یا پا ها، یا هر دو، گرفتار شدگان را بریده، آن ها را به حال خود رها می کنند. من از یک نمونه کاملا تایید شده، که آن ها این رفتار را با اسرا یشان کرده اند خبر دارم. 

ادامه دارد..

لینک های مفید:






۱ نظر:

  1. http://www.originalsilk-rugs.com/persian/index.html

    فرش ابریشم | تابلو فرش های ابریشم | فرش اب

    پاسخحذف